سارای مامان قشنگم گل قشنگم اطلسی پر از رنگم عسلم خیلی به شست خوردن علاقه پیدا کردی همش شستتو می خوری ولی خیلی قشنگ اونو می میکی منم ازت تو خواب در حوال شست خوردن عکس انداختم ...
سارا امروز رفتیم خونه عمه ات و تو کلی بازی و شادی کردی کلی خندیدی و با پسر عمه وروجکت علی بازی کردی من و تو خیلی علی کوچولو رو دوست داریم و براش تو یه ماشین کنترلی خریدی اونم برا تو کلاه خریده بود ...
سارا خانمی من امروز دقیقا تو چهار ماه و 2 روزته و تو اسباب بازی ها تو دستت گرفتی و باهاشون بازی کردی همش اونا رو به سمت دهنت می بری تا بخوریشون ولی دختر گلم اسباب بازی که خوردنی نیست ولی بازم تو این کار رو کردی ...
سارای نازم 22 مهر مامان دوباره برگشت سر کار . فرشته کوچکم از امروز تو صبح ها میری پیش مامان جونیت قربونت برم امیدوارم عسلم از دست مامان ناراحت نشی چون من برا آینده تو تلاش می کنم . خوب می دونم که خونه مامان جونت رم خیلی دوست داری و اونم مثل مامان می دونی پس ستاره کوچکم به مامان مثل همیشه کمک کن تا تو کارش موفق بشه خیلی دوست دارم عسلم ...
بخند قشنگم بخند که خنده ای تو زیباترین اتفاق دنیا برای من و بابائیه به عشق دیدن خنده های تو زنده هستیم و نفس می کشیم دوستت داریم ستاره قشنگ زندگی ما دوستت داریم بهنونه زندگیمون ...
نفس من ، بهونه قشنگم سار خانمی من ، امروز ناهار خونه خاله جون بودیم صبح با هم رفتیم حموم و بعد حاضر شدی تا بریم خونه خاله فائزه جونت خونه خاله جونت رو خیلی دوست داری و از صبح کلی خندیدی ...
امروز با مامان رفتی حموم کلی تو وان آبت بازی کردی خیلی آب بازی رو دوست داری اینم شعر حمومت: سارای ما ناز داره آب بازی رو دوست داره وقتی میره به حموم سر حال و شاد و خندون تمیز میشه یه دسته گل تر و تمیز و تپل و مپل بعد حموم یه شیر مفصل خوردی خیلی ناز خوابیدی وقتی می خوابی دلم برات ضعف میره مثل فرشته های آسمونی میمونی عسلم ...